در قلب صحرای اهواز، جایی که بوی نفت با خاکستر خشم آمیخته شده، گفته میشود زمین آنجا جسدهایی بدون نام را در خود بلعیده است. پس از اعتراضات نوامبر ۲۰۱۹ که دولت ايران را از شمال تا جنوب لرزاند، سکوتی مرگبار بر صحرای اهواز حاکم شد. این سکوت تنها سیاسی نبود، بلکه سکوت گورهایی بود، سکوت خاکی خشن که دهها قربانی را پوشانده که نامی از آنها ثبت نشده، جسدشان تحویل داده نشده و هیچکس اجازه نداشته بر آنها گریه کند. آیا ما در برابر یکی از بزرگترین جنایتهای خاموش در تاریخ معاصر ایران قرار داریم؟ و آیا هیچ مرجعی جرات میکند این پرونده لکهدار شده با خون و خاک در صحرای اهواز را باز کند؟
اعتراضات بنزین به کشتار دستهجمعی در صحرای اهواز تبدیل شد
وقتی خیابانهای ایران در نوامبر ۲۰۱۹ پس از افزایش ۲۰۰ درصدی قیمت سوخت منفجر شد، هیچکس انتظار نداشت که شهر عربنشین صحرای اهواز یکی از اولین مناطقی باشد که بهای آن را میپردازد. ترکیبی از بیتوجهی مزمن، تبعیض قومی و سرکوب امنیتی، مردم اهواز را با گلولههایی رو به رو کرد که سینههای برهنهشان را نشانه گرفت.
گزارشهای حقوق بشری نشان میدهد تعداد کشتهشدگان در این منطقه در کمتر از یک هفته از ۱۰۰ نفر فراتر رفته، در حالی که شهادتهای موثق از شلیک مستقیم به معترضان، بسته شدن ورودیهای اصلی شهرها و قطع اینترنت برای پاک کردن حقیقت حکایت دارد. اعضای سپاه پاسداران و بسیج در مناطق صحرای اهواز مستقر شدند و از بالگردها و خودروهای نظامی به سوی جمعیت تیراندازی کردند، طبق اظهارات شاهدان عینی که توسط “دیدبان حقوق بشر” ثبت شده است.
گورهای دستهجمعی: وقتی حقیقت زیر شنهای صحرای اهواز دفن میشود
پس از فروکش کردن ابرهای گاز اشکآور و خون، خانوادهها به دنبال فرزندان گمشدهشان در صحرای اهواز گشتند. برخی خانوادهها جسدهای سوخته یا با چندین گلوله تحویل گرفتند و برخی دیگر هیچ چیزی، نه جسد و نه گزارش پزشکی، دریافت نکردند. سپس شهادتها درباره دفنهای مخفی در حومه صحرای اهواز افزایش یافت.
ماشینهای حفاری در شب در مناطق تحت کنترل امنیتی کار میکردند و گورهای دستهجمعی سریعاً پیش از طلوع آفتاب پر میشدند و بتن روی آنها ریخته میشد تا شناسایی یا کند و کاو آنها ممکن نباشد. سازمان «عدالت برای ایران» تصاویر ماهوارهای از مکانهای مشکوک در صحرای اهواز منتشر کرده که احتمال میرود حاوی گورهای دستهجمعی باشد و اعلام کرده این مکانها سالهاست برای دفن مخفی مخالفان و قربانیان استفاده میشود.
پنهانکاری رسمی و تخریب حافظه جمعی
هر بار که درباره مفقودین در مجلس یا رسانههای رسمی سوال مطرح میشد، پاسخ رسمی این بود: «گورهای دستهجمعی وجود ندارد». اما آنچه پس از آن رخ داد بدتر از انکار بود. مقامات شروع به تخریب برخی از سایتهای گور کردند و پروژههای عمرانی ناگهانی در این مناطق اجرا کردند، جایی که جادههای سریعالسیر یا ایستگاههای آب بر روی آنها ساخته شد، از جمله مناطقی در صحرای اهواز.
در یکی از موارد، طبق گزارش سازمان عفو بینالملل، کفپوشها با سیمان و آسفالت در منطقهای ریخته شد که پیشتر گورهای مربوط به کشتار ۱۹۸۸ در آن قرار داشت، که شک و تردید درباره تکرار این روش را افزایش میدهد. تلاش برای محو حافظه تنها به زمین محدود نمیشود، بلکه شامل تهدید خانوادههای قربانیان برای سکوت و کنترل شدید کسانی میشود که اطلاعات یا عکس منتشر میکنند.
خانوادههایی شکسته و زخمی که هرگز التیام نمییابد
دهها خانواده در صحرای اهواز امروز بین دو راهی فاجعه زندگی میکنند. آنها نمیدانند فرزندانشان زندهاند یا در آن گورهای مخفی در صحرای اهواز دفن شدهاند و از برگزاری مراسم یادبود یا حتی دیدار از گورهای مشکوک محروم هستند. برخی از آنها پس از شرکت در بزرگداشت کشتهشدگان در شبکههای اجتماعی دستگیر شدند. شهادتهایی از مادرانی ثبت شده که حتی از دریافت گواهی فوت فرزندانشان یا دانستن مکان دفن آنها در صحرای اهواز محروم شدند.
فعال حقوق بشر ایرانی «شیرین عبادی» خواستار تحقیقات مستقل بینالمللی شده و آنچه اتفاق افتاده را «ناپدیدسازی قهری و قتل خارج از دادرسی» خوانده است که جرائمی است که قانون بینالملل برای آنها مجازات تعیین کرده است. اما تاکنون هیچکس محاکمه نشده و هیچ تحقیق رسمی در داخل ایران باز نشده است.
نتيجهگیری
شاید شنهای صحرای اهواز جسدها را پوشانده باشد، اما حقیقت هنوز دفن نشده است. پرونده گورهای دستهجمعی در صحرای اهواز تنها داستان مظلومانی نیست، بلکه جنایتی تمامعیار است که توسط نهادهای قدرت و سکوت محاصره شده است. و با افزایش فشارهای بینالمللی، روزی خواهد آمد که این گورها در صحرای اهواز کند و کاو شوند و به قربانیان با نامهایشان گفته شود: فراموشتان نکردیم.