ضعف ارتش ایرانی اکنون بیش از همیشه نمایان شده است. تهران در حملهای بیسابقه که به اسرائیل نسبت داده میشود، هدف قرار گرفت و تعدادی از برجستهترین فرماندهان سپاه و دانشمندان هستهای کشته شدند. این عملیات دقیق، شوکی عمیق به ایران وارد کرد و سوالات زیادی درباره امنیت و آینده رهبری نظامی كشور به وجود آورد. این حادثه همچنین به سوژهای برای تمسخر و پیامهای سیاسی در فضای مجازی تبدیل شد.
ترورهایی که ستونهای رهبری نظامی ایران را هدف گرفت: نشانهای از ضعف ارتش ایرانی
این عملیات که به عنوان ضربهای متمرکز به ستونهای نظام ایران توصیف شده، سه شخصیت نظامی بلندپایه را هدف قرار داد: حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران که سالها نقش پررنگی در سیاست و امنیت ایران داشته است؛ محمد باقری، معمار اصلی راهبرد دفاعی ایران؛ و غلامعلی رشید، فرمانده ستاد فرماندهی خاتمالانبیا که در هماهنگی نیروهای مسلح نقش حیاتی داشت.
این ترورها همچنین دو چهره برجسته حوزه هستهای، فریدون عباسی و طهرانچی، را هدف قرار دادند. همزمانی این حملات نشاندهنده هماهنگی بالای دشمن و همچنین ضعف ارتش ایرانی در حفاظت از فرماندهان و شخصیتهای کلیدی است.
ضعف ارتش ایرانی در حفظ امنیت این افراد، نه تنها امنیت داخلی را به چالش کشیده بلکه اعتبار نظامی ایران را نیز زیر سوال برده است. فقدان محافظت کافی و عدم توانایی در پیشگیری از چنین حملاتی، نشان از مشکلات عمیق ساختاری در دستگاه امنیتی دارد.
آیا سیستم اطلاعاتی سپاه شکست خورد؟ بررسی ابعاد ضعف ارتش ایرانی
سپاه پاسداران همواره به داشتن یکی از قویترین سیستمهای اطلاعاتی منطقه میبالید؛ سیستمی که میتوانست هر تهدیدی را پیش از وقوع رصد و خنثی کند. اما ترورهای همزمان این فرماندهان و دانشمندان هستهای، نشانهای روشن از شکست گسترده این سیستم است.
این شکست میتواند ناشی از نفوذ نیروهای اطلاعاتی دشمن، نقص فنی یا ضعف در هماهنگی و مدیریت داخلی باشد. ضعف ارتش ایرانی در این زمینه بهوضوح نشان داد که حتی قویترین ادعاها نیز در مقابل تهدیدات پیچیده امروز ناکارآمد است.
علاوه بر این، مسائل داخلی همچون اختلافات سیاسی، رقابتهای جناحی و منافع شخصی، باعث شدهاند تا هماهنگی لازم بین نهادهای امنیتی به درستی برقرار نشود. این عوامل، ضعف ارتش ایرانی را بیش از پیش تشدید کرده و باعث شدهاند مسئولان نتوانند پاسخگویی لازم را ارائه دهند.
پیامهای سیاسی ترورها و بازتاب ضعف ارتش ایرانی
این ترورها تنها یک عملیات نظامی یا اطلاعاتی نبودند، بلکه حامل پیامهای سیاسی مهمی بودند. در داخل ایران، این حملات نشان دادند که ضعف ارتش ایرانی و ناتوانی در تأمین امنیت، باعث شده طبقه حاکم مصونیت خود را از دست بدهد. این پیام میتواند جنبشهای مدنی را تشویق به فعالیت بیشتر کند و فضای سیاسی را متحول سازد.
در سطح بینالمللی، این ضعف ارتش ایرانی بر موقعیت ایران در مذاکرات هستهای و راهبردی تأثیرگذار است. متحدان منطقهای تهران نیز با دیدن این وضعیت، در حمایتهای سیاسی و نظامی خود تجدید نظر خواهند کرد. این ضعف میتواند تهران را به بازنگری در استراتژیهای خود وادار کند.
توئیت Avi Kaner باعث واکنش گسترده شد
همزمان با اخبار مربوط به کشته شدن چندین فرمانده نظامی ایرانی، اینفلوئنسر آمریکایی-اسرائیلی Avi Kaner توئیتی منتشر کرد که در شبکههای اجتماعی بهسرعت فراگیر شد. در این توئیت، Kaner تصویری از برشهایی از سلامی سرخشده را به اشتراک گذاشت و به دو زبان انگلیسی و فارسی نوشت:“Fried Salami / سالامی سرخشده”، که اشارهای نمادین به نام فرمانده کل سپاه پاسداران، حسین سلامی بود.
در توئیت دیگری به زبان فارسی، Kaner پیامی مستقیم به مردم ایران ارسال کرد و نوشت:«مردم ایران، بیدار شوید. این سرزمین، سرزمین کوروش است نه ولایت فقیه. آینده فرزندانتان را از چنگ ملاها پس بگیرید. سکوت، خیانت است. قیام، آزادی است.»
این دو توئیت به سرعت در میان کاربران شبکههای اجتماعی دستبهدست شد و واکنشهای متعددی را برانگیخت؛ نظرات مختلفی درباره آنها مطرح شد که نشاندهنده حجم بالای توجه به این حادثه و گسترش آن در فضای دیجیتال بود.
