اطلاعات ایران، نهادی که باید ستون فقرات امنیت ملی باشد، در سحرگاه جمعه 13 ژوئن 2025 با بحرانی مواجه شد که در تاریخ معاصر ایران بیسابقه بود. در عرض یک شب، تمام شعارهای مربوط به قدرت نفوذناپذیر و ارتشی که شکستناپذیر معرفی میشد، به سراب تبدیل شد. ضربات مهیب اسرائیل سنگ روی سنگ نگذاشت و ساختار امنیتی ایران را از هم پاشید. این حملات برای جهانیان آشکار ساخت که تهران دیگر حتی توان محافظت از تأسیسات هستهای خود را ندارد، چه رسد به فرماندهان نظامیاش. این گزارش، جزئیات آزاردهندهای از ابعاد فاجعه استراتژیک وارد شده به ایران را فاش میکند.
راکتورهای هستهای؛ میان توهم و حقیقت تلخ
ایران سالها به این میبالید که تأسیسات هستهایاش در برابر هرگونه حملهای مقاوم هستند و مشخصاً تأکید میکرد که راکتور نطنز با لایههای دفاعی غیرقابل نفوذ محافظت میشود. اما تصاویر ماهوارهای که پس از حملات اسرائیل گرفته شد، ویرانی گستردهای را در تأسیسات اصلی غنیسازی اورانیوم نشان داد. انفجارها به سالنهای اصلی زیرزمینی، از جمله اتاقهای کنترل و سیستمهای خنککننده آسیب زدند، بهگونهای که نشان میدهد این ضربات با دقت بالا و بر اساس اطلاعات جاسوسی بسیار دقیق انجام شدهاند.
آنچه بیشتر باعث تمسخر است، این واقعیت است که ایران سالها جهان را با تهدید به دستیابی قریبالوقوع به سلاح هستهای ترسانده بود، در حالیکه نتوانست حتی از تأسیسات هستهای خود در برابر یک حمله هوایی محافظت کند. این وضعیت، پرسشهایی بنیادین را پیش میکشد: آیا برنامه هستهای ایران صرفاً یک توهم بوده؟ یا اینکه رهبری ایران در ارزیابی تواناییهای خود مبالغه کرده است؟ این پرسشها زمانی شرمآورتر میشوند که بدانیم حملات، راکتور آب سنگین اراک را نیز هدف قرار دادهاند؛ راکتوری که ادعا میشد قادر به تولید پلوتونیوم کافی برای ساخت دو بمب اتمی در سال است.
ترور فرماندهان ارشد؛ عملیات حسابشده با پیامدهای امنیتی ویرانگر
شوکآورترین بخش ماجرا تنها در تخریب تأسیسات نبود، بلکه در موفقیت اسرائیل در حذف فیزیکی نخبگان نظامی و علمی ایران در یک حمله واحد بود. در این حمله، حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران، امیرعلی حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، و همچنین شش نفر از برجستهترین دانشمندان هستهای، از جمله فریدون عباسی دوانی، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی کشته شدند.
نکته نگرانکنندهتر این است که این فرماندهان همگی در یک مرکز فرماندهی سری زیرزمینی در تهران گرد هم آمده بودند؛ امری که نشان میدهد اسرائیل به اطلاعات دقیق و لحظهبهلحظه از موقعیت آنها دسترسی داشته است. این مسئله چندین سناریوی فاجعهبار را برای نظام ایران مطرح میکند: یا خیانت در بالاترین سطوح صورت گرفته، یا نفوذ کامل به سامانههای ارتباطی نظامی ایران رخ داده، و یا دستگاه اطلاعاتی کشور، بهویژه اطلاعات ایران، در حفاظت از اسرار حیاتی شکست مفتضحانهای خورده است.
اطلاعات ایران و شکست سامانههای اطلاعاتی؛ بحران عمیق یا تبانی پنهان؟
بزرگترین معمای این حملات، چگونگی دستیابی اسرائیل به چنین اطلاعات دقیق و جزئی است. جزئیات موجود چندین سناریوی فاجعهبار را مطرح میکند:سناریوی نخست، وجود یک شبکه جاسوسی اسرائیلی در بالاترین سطوح نهادهای نظامی ایران است که توانسته اطلاعاتی حیاتی را از طریق نفوذ به ساختار اطلاعات ایران به دست آورد.
سناریوی دوم، نفوذ کامل به سامانههای ارتباطی نظامی ایران است؛ نشانهای از آنکه اطلاعات ایران فاقد توانمندیهای حفاظتی مدرن است.سناریوی سوم، که نگرانکنندهترین فرضیه به شمار میرود، این است که ساختار سازمان اطلاعات ايران دچار نقصهای عمیق و بنیادی است که آن را از پاسخگویی به چالشهای امنیتی جدید ناتوان ساخته است.در هر سه حالت، عملکرد اطلاعات ایران زیر سؤال رفته و ناکارآمدی این نهاد بهوضوح در ابعاد مختلف بحران مشهود است.
سپاه پاسداران؛ افسانهای از مقاومت که در واقعیت فروپاشید
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که سالها خود را قویترین نیروی منطقهای میدانست و چنین تصویری از خود ارائه میداد، ضربهای مهلک دریافت کرد؛ مقر فرماندهی مرکزی آن با نام خاتمالانبیا در تهران بهطور کامل نابود شد. این مقر بهعنوان مغز متفکر تمام عملیاتهای نظامی ايران، از جمله حمایت از گروههای مسلح در لبنان، عراق و یمن شناخته میشد.
گزارشهای میدانی نشان میدهد که حملات اسرائیل، پایگاههای نظامی حساس دیگری در کرمانشاه و تبریز را نیز هدف قرار دادهاند. در این حملات، انبارهای موشکهای بالستیک که ایران ادعا میکرد با سامانههای پدافند هوایی پیشرفته محافظت میشوند، بهطور کامل منهدم شدهاند. اگر اطلاعات ایران در زمان مناسب از طرح چنین حملاتی مطلع میشد، شاید این فجایع قابل پیشگیری بود.
پرسش تحقیرآمیز اینجاست: اگر سپاه پاسداران حتی توان محافظت از پایگاههای نظامی داخل کشور را ندارد، چگونه میخواهد از منافع ایران در خارج دفاع کند؟ بخش طنز ماجرا آنجاست که اسرائیل در این عملیات از 200 فروند جنگنده استفاده کرد، و هیچیک از این هواپیماها توسط پدافند ایران ساقط نشد!
نتیجهگیری
حملات اسرائیل تنها یک اقدام نظامی نبود، بلکه نقطه عطفی در تاریخ ايران بود که سه لایه از ضعفهای عمیق ساختاری را برملا ساخت. تأسیسات هستهای که نماد قدرت راهبردی ایران معرفی میشد، در برابر اولین حمله واقعی از هم پاشید. سپاه پاسداران، که مدعی قدرتنمایی در منطقه بود، ناتوان از محافظت از مقرهای کلیدی خود ظاهر شد. و اطلاعات ایران، نهادی که باید ستون امنیتی کشور باشد، نهتنها در پیشگیری از حملات ناکام ماند، بلکه در شناسایی تهدید نیز شکست خورد.
اکنون نظام ايران در برابر جهانی ایستاده که نه از قدرتش هراس دارد و نه از تهدیداتش تأثیر میپذیرد. اطلاعات ایران اگر نتواند خود را بازسازی کند، نهتنها امنیت داخلی بلکه توان نفوذ منطقهای ايران نیز بهزودی فرو خواهد پاشید. این آغاز مرحلهای تازه از ضعف و فرسایش است که دیگر نمیتوان آن را پنهان کرد.