در بحبوحه جنجالها درباره دخالت ایران در امور لبنان و در چارچوب سفر منطقهای وزیر امور خارجه ایران عباس عراقچی از قاهره به بیروت، تهران بار دیگر تأکید کرد که به حاکمیت لبنان احترام میگذارد و در امور داخلی آن دخالت نمیکند. با این حال، این اظهارات با سابقه طولانی نفوذ ایران در صحنه لبنان، به ویژه از طریق حمایت از حزبالله که قویترین قدرت در کشور است، در تضاد است. گزارش زیر ابعاد این دخالت جنجالی را بررسی میکند.
اظهارات عراقچی از بیروت: احترام به حاکمیت یا زبان دیپلماتیک؟
در اظهارات رسانهای خود از فرودگاه بیروت، وزیر امور خارجه ایران عباس عراقچی بر اهمیت ثبات لبنان و استقلال تصمیمات سیاسی آن تأکید کرد و تأکید نمود که تهران به دنبال دخالت در امور داخلی لبنان نیست و هدف از سفرش تقویت روابط دوجانبه و حمایت از دولت لبنان در مواجهه با چالشهای اقتصادی و سیاسی است.
با این حال، این اظهارات با سابقه طولانی از مداخلات غیرمستقیم ایران از طریق نمایندگان مانند حزبالله در تضاد است، که برجستهترین وجه دخالت ایران در امور لبنان به شمار میرود. نادیده گرفتن مسائل اساسی مانند گسترش سلاح خارج از کنترل دولت و دخالت در امور قضایی و امنیتی، که بسیاری از ناظران آن را ادامه الگوی دیپلماتیک مبتنی بر انکار رسمی در برابر گسترش میدانی میدانند، قابل توجه است.
حزبالله: قویترین بازوی ایران در لبنان
حزبالله با حمایت مستقیم سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اوایل دهه هشتاد میلادی شکل گرفت و تحت حمایت راهبردی تهران که تأمین مالی، آموزش و هدایت سیاسی آن را بر عهده داشت، رشد یافت. با گذشت زمان، حزبالله بیش از یک شبهنظامی شد؛ به گونهای که بخش بزرگی از تصمیمات امنیتی و سیاسی لبنان را در دست گرفت.
دخالت ایران در امور لبنان از طریق حزبالله در مراحل حساس به وضوح نمایان شده است، از جمله استفاده از سلاح در داخل لبنان در سال 2008، و دخالت نظامی در جنگ سوریه با وجود مخالفت بخشهایی از مردم لبنان. امروز، حزبالله دارای زرادخانهای نظامی است که کارشناسان معتقدند از توان برخی ارتشهای منطقه نیز فراتر رفته و این باعث میشود که او یک بازیگر میدانی باشد که از قدرت دولت لبنان فراتر رفته است.
علاوه بر این، حزبالله نفوذ گستردهای در نهادهای دولتی، از پارلمان تا وزارتخانهها دارد که مخالفان آن را تداوم دخالت ایران در امور لبنان در چارچوب ساختارهای رسمی میدانند.
حمایت مالی و نظامی: دخالت غیرمستقیم یا شراکت استراتژیک؟
حمایت ایران از حزبالله بر سه ستون اصلی استوار است: تامین مالی، حمایت نظامی و پشتیبانی لجستیکی و فنی. برآوردهای اطلاعاتی غربی نشان میدهد ایران سالانه صدها میلیون دلار به حزبالله اختصاص میدهد که به آن استقلال مالی نسبت به نهادهای دولتی لبنان که در بحران اقتصادی هستند، میبخشد.
در سطح نظامی، این حمایتها شامل موشکهای کوتاه و میانبرد، پهپادها، و سامانههای پیشرفته جنگ الکترونیک و نظارت است. کارشناسان سپاه قدس مسئول آموزش رزمندگان حزبالله در پایگاههای مخفی در سوریه و لبنان هستند و برخی از آنها در خود ایران آموزش دیدهاند.
آنچه این حمایت را حیاتی میکند این است که به صورت علنی ارائه نمیشود، بلکه از طریق کانالهای مخفی خارج از نظارت دولت لبنان انجام میشود، که منطق دولت در دولت را تحکیم میبخشد و عمق دخالت ایران در امور لبنان را فراتر از چارچوبهای رسمی نشان میدهد.
دخالت ایران در امور لبنان در روابط رسمی و تحرکات دیپلماتیک
سفر عباس عراقچی به قاهره و دیدار با رئیسجمهور مصر عبدالفتاح السیسی، و سپس انتقال به بیروت، حرکات جداگانهای نیستند بلکه منعکسکننده تمایل ایران به ظاهر شدن به عنوان بازیگر منطقهای است که به حاکمیت ملی احترام میگذارد، اما واقعیت چیز دیگری است، به ویژه در مورد لبنان.
در بیروت، عراقچی با مسئولانی دیدار میکند که ارتباط نزدیکی با تهران دارند، از جمله شخصیتهایی از حزبالله و جریانهای همسو با آن در عرصه سیاسی. این دیدارها اگرچه همه به صورت رسمی اعلام نشدهاند، ماهیت دخالت ایران در امور لبنان را به عنوان یک مسیر دوگانه آشکار میکنند: علنی از طریق دیپلماسی رسمی و محرمانه از طریق هماهنگی با متحدان محلی.
همچنین نمیتوان نادیده گرفت که ایران از طریق این دیدارها تلاش دارد از انزوای منطقهای که توسط برخی کشورهای عربی تحمیل شده عبور کند و لبنان را به عنوان سکویی برای تجدید موقعیت سیاسی خود در منطقه استفاده کند.
واکنشهای لبنانی و عربی: نگرانی همچنان پابرجاست
در داخل لبنان، صداهای مخالف نفوذ حزبالله در تصمیمگیری سیاسی افزایش یافته است، از رهبران مانند سمیر جعجع و ولید جنبلاط گرفته تا بخشهای گستردهای از جامعه مدنی که معتقدند دخالت ایران در امور لبنان بزرگترین مانع برای اصلاحات، حاکمیت قانون و بهبود اقتصادی است.
این گروهها حزبالله را نه تنها یک جریان سیاسی محلی، بلکه بازوی ایرانی میدانند که بر اساس منافع منطقهای تهران حرکت میکند. بنابراین، هر تلاش برای ایجاد یک دولت قوی با این نفوذ گسترده حزب در نهادهای امنیتی، نظامی و اداری مقابله میکند.
در سطح عربی، عربستان سعودی و بحرین نگرانی فزایندهای نسبت به افزایش نفوذ ایران در لبنان ابراز کردهاند و این نگرانیها به عقبنشینی سفرای این کشورها، تعلیق کمکهای اقتصادی و حتی تعیین حزبالله به عنوان گروه تروریستی در برخی کشورهای خلیج منجر شده است.این نگرانیها تنها از زاویه امنیتی نیست بلکه بر این باور استوار است که دخالت ایران در امور لبنان ثبات منطقه را تهدید میکند و لبنان را از کشوری با حاکمیت واقعی به عرصهای برای درگیریهای نیابتی تبدیل میکند.
نتیجهگیری
با وجود اظهارات رسمی که بر احترام به حاکمیت لبنان تأکید دارند، شواهد میدانی واقعیت متفاوتی را نشان میدهد که توسط وابستگی سیاسی و نظامی حزبالله که حمایت گسترده ایران را دارد، حاکم شده است.دخالت ایران در امور لبنان دیگر موضوعی قابل بحث سیاسی نیست، بلکه واقعیتی غالب است که ارکان تصمیمگیری لبنان را دربر میگیرد و هر تلاشی برای بازگرداندن حاکمیت واقعی دولت را مختل میکند.
آزمون واقعی برای دولت لبنان و جامعه بینالمللی، توانایی محدود کردن این دخالت و بازسازی زندگی سیاسی است به گونهای که دولت مبتنی بر نهادها و مستقل از نفوذ نیابتی باشد. تا آن زمان، دخالت ایران در امور لبنان بزرگترین چالش بحرانهای لبنان و مانع اصلی در مسیر پیشرفت آن باقی خواهد ماند.