ایثار پیشان، نویسنده و فعال سیاسی مقیم خارج از کشور، در سالهای اخیر به یکی از چهرههای شاخص مخالفان ایران تبدیل شده است. او با قلمی توانا و دیدگاهی انتقادی، به واکاوی چالشهای مهاجرت، تجربه حرفهای در ایران، دلایل مخالفت با نظام حاکم و نقش ایرانیان خارج از کشور در جنبش دموکراسی پرداخته است.
در این مقاله، تلاش خواهیم کرد تا با بررسی آثار و فعالیتهای ایثار پیشان، به درک عمیقتری از دیدگاههای او و اهمیت آنها در فضای سیاسی کنونی ایران دست یابیم. همچنین، به بررسی برنامههای او برای آینده ایران و توصیههایش به جوانان ایرانی خواهیم پرداخت.
چالشهای مهاجرت و سازگاری با جامعه جدید
سوال : به عنوان یک ایرانی مقیم اتریش، با چه چالشهای مهمی مواجه شدهاید؟ این چالشها چگونه بر زندگی شخصی و حرفهای شما تأثیر گذاشتهاند و چگونه توانستهاید با جامعه جدید سازگار شوید؟
پاسخ : شاید بشه اولین و بزرگترین چالش مهاجرت رو دگرگونی و دگردیسی در تمام ابعاد زندگی دانست، مانند زبان، مانند ابتداییترین روزمرگیها مثل خرید اقلام موردنیاز که حالا بسی ناشناختهو مجهول است، مهمترین امری که باید بدانیم ایناست که این دگردیسی به زندگی حرفهای ماهم تسری پیدا میکنه، اگر در کشور خود درجایگاه شغلی خوبی بودهباشیم اصلن بدان معنا نیست که در کشور جدید هم هماناست، بااینکه من به دلایل مختلف مهاجرت کردم اما اولین قصدم ادامه تحصیل بود و بزرگترین چالش تامین مخارج زندگی،به همینخاطر قبول کردم که در این شرایط جدید باید کار کنم تا مخارج زندگی تامین بشود، فارغ از نوع کار، همین قبول واقعیت به من کمک کرد که با محیط جدید بیشتر و بهتر تطبیق پیدا کنم، به فراگیری زبان هم کمک دوچندان و همچنین توانستم مخارج زندگی و تحصیلک رو تامین کنم، در آن سالها من گواهینامه مخصوص تاکسی رو گرفتم و برای حدود ۴سال راننده تاکسی بودم.
تجربه حرفهای در ایران وتأثیر مواضع سیاسی
سوال: تجربه حرفهای شما به عنوان وکیل در ایران چگونه بود؟ مواضع سیاسی شما چگونه بر زندگی حرفهایتان تأثیر گذاشت؟ آیا به دلیل دیدگاههای مخالف خود با نظام، با مشکلات یا محدودیتهایی روبرو شدهاید؟
پاسخ : متاسفانه در آن سالها لازمهی وکیلی موفق بودن ارتباطات بود، قدرت نفوذ برخی واسطهها از خیلی وکلا بیشتر بود، پرداخت پول نقش بسزایی در پیروزی بازی میکرد، هرچه بود آن شغل وکالتی که در دوران دانشجویی تجسم میکردیم نبود، مواضع سیاسی من صادقانه در آن سالها مشکلی برایم پیش نیاورد، من هم مانند اکثر دوستان و همکارانم دلخوش به اصلاحات و اصلاح طلبان بودیم، براندازی در آن سالها در اذهان ما رنگی نداشت و تصوری از آن نداشتیم، بعد از اتفاقات سال ۸۸ بود که کمکم متوجه شدیم که از اصلاح طالبان آبی برای دموکراسی گرم نمیشود و دعوای آنها با اصولگرایان بخاطر منافع حزبی و باندی خودشان است، من البته سال بعدش یعنی سال ۱۳۸۹ مهاجرت کردم.
دلایل مخالفت با ایران
سوال: به عنوان یک مخالف ايران، دلایل اصلی اتخاذ این موضع چیست؟ آیا رویداد یا تجربه خاصی شما را به این تصمیم رسانده است؟
پاسخ : براي مخالفت با یک دیکتاتوری محض که همزمان تمامیتخواه هست و علیه مردمش مرتکب جنایت میشود فقط و فقط اندکی انصاف لازم است، نمیتوان به اخلاق و انصاف و عدالت معتقد بود اما با جرثومهی فسادی مانند ايران مخالف نبود، این نظام به انحاء مختلف نشان داده که خیال ندارد اندکی از ظلموستم دست بردارد، اندکی خرد لازم است تا بدانیم هیچ نقطهی امیدی برای برقراری دموکراسی و عدالت در میهنمان نیست مگر با سرنگونی این نظام، من هیچ نفع و دلیل شخصی برای مبارزه در راه سرنگونی ندارم و فقط به حکم انسانیت و میهندوستی و آزادیخواهی خود را مکلف به مبارزه با این جرثومهی فساد میدونم.
نقش ایرانیان خارجاز کشور در جنبش دموکراسی
سوال: نقش جامعه ایرانیان خارج از کشور در حمایت از جنبش دموکراسی در داخل ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا فکر میکنید فعالیتهای آنها میتواند تأثیر قابل توجهی در تغییرات داخل کشور داشته باشد؟
پاسخ: مادامیکه ایرانیان خارجاز کشور حامل صدای مردم داخل باشن و دنبالهروی آنها، بهترین و بیشترین کمک را کردهاند، قطعن تلاش آنها در معرفی چهرهی واقعی ایران و همچنین فاصلهی بین مردم ایران با افکار نظام قابل تقدیر است، البته در دوسال گذشته شاید اقدامات غیر موجه و دوراز خرد هم بودیم که دل را میسوزاند و غم را به ارمغان میآورد.
برنامه برای بازگشت به ایران در صورت تغییر سیاسی
سوال: آیا در صورت تغییر سیاسی در ایران برنامهای برای بازگشت دارید یا مایلید در اتریش بمانید؟
پاسخ: صادقانه جواب این سوال را نمیدانم، من باید برای امرارمعاش کار کنم و بدون داشتن شغل نمیتوانم تصمیمی بگیرم، اگر بدانم که در فردای آزادی میتوان شغلی پیدا کرد خب قطعن و با افتخار برمیگردم، اما شرایط آن روز نقش اصلی رو در تصمیم من خواهد داشت.
توصیه به جوانان ایرانی
سوال: چه توصیهای به جوانان ایرانی که در پی آزادی و دموکراسی هستند، دارید؟ چگونه میتوانند در برابر چالشهای کنونی به مبارزه خود ادامه دهند؟
پاسخ: من به شخصه همیشه نسل جدید را میستایم، معتقدم نسل من و قبلتر از من خیلی از آنها عقبتر هستیم، در آخر همان توصیهی کلیشهای اما مهم: انسان به «امید» زنده است، امید داشته باشید و تلاش کنید، براندازی ورسیدن به دموکراسی مانند دوی ماراتن احتیاج به استقامت و امید دارد، و اینکه بدانید دموکراسی به دست خودتان تحقق مییابد، دلخوش به اپوزسیون و یا کشورهای دیگر نباشید.