برنامه هستهای ایران اکنون به اولویت اصلی دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، تبدیل شده است. پس از ناکامی در مدیریت بحرانهای اوکراین و غزه، ترامپ تلاش دارد از این پرونده حساس برای بازسازی جایگاه سیاسی خود بهره بگیرد. با وجود لفاظیهای انتخاباتی و مواضع تند، ریاست او با چالشهای مهمی در عرصه بینالمللی مواجه شده و ایران حالا به صحنهای کلیدی برای سنجش قدرت و موفقیت او بدل شده است.
اوکراین و غزه: شکستهای پیدرپی که از قدرت انتخاباتی کاسته است
در اوکراین، ترامپ نتوانست پیشرفتی واقعی ایجاد کرده یا راهحلی سیاسی برای پایان جنگ بیابد که به لحاظ اقتصادی اروپا را بهطور جدی تحت تأثیر قرار داده و تنشها بین واشنگتن و مسکو را افزایش داده است. وعدههایی که او در زمان کارزار انتخاباتی خود برای مذاکره بهمنظور پایان دادن به این جنگ داده بود، عملاً به نتیجه نرسیدند، بهویژه در شرایطی که روسیه بهطور پیوسته به مواضع خود پایبند بوده است.
در غزه نیز، ترامپ نتوانست تنشها را کاهش دهد یا فشار کافی بر اسرائیل و گروههای فلسطینی وارد کند تا به میز مذاکرات بازگردند. تشدید جنگها ادامه یافت و خسارات زیادی به غیرنظامیان وارد شد که باعث شد دولت ایالاتمتحده با انتقادات فزایندهای از سوی سازمانهای حقوق بشری و سیاستمداران اروپایی روبهرو شود. در نتیجه، ترامپ در این دو موضوع بهویژه در زمینه مدیریت و حل بحرانها با شکستهای واضحی مواجه شد.
برنامه هستهای ایران: فرصت آخر ترامپ برای بازسازی تصویر خود
برخلاف سایر پروندههای پیچیده، ترامپ معتقد است که برنامه هستهای ایران میتواند بهعنوان یک فرصت برای بازسازی تصویر بینالمللی او عمل کند. ایران دشمن دیرینه ایالاتمتحده است و کنترل فعالیتهای هستهای آن دستاورد مهمی خواهد بود که به راحتی میتواند بهعنوان موفقیتی برای ترامپ معرفی شود. از همین رو، او در تلاش است تا بین فشار و آرامش توازن ایجاد کند و رویکرد “چوب و هویج” را در تعامل با تهران پیش بگیرد.
اظهار نظر اخیر ترامپ مبنی بر اینکه “من عجلهای برای حمله به ایران ندارم” نشاندهنده همین رویکرد است و به این معناست که او به دنبال دستیابی به یک نتیجه سیاسی است نه نظامی، و بر این باور است که ایران پتانسیل تبدیل شدن به یک کشور بزرگ را دارد. موفقیت او در این مسیر میتواند او را بهعنوان رهبری توانا در ترکیب قاطعیت و دیپلماسی معرفی کند، چیزی که در پروندههای اوکراین و غزه بهوضوح کمبود آن حس شد.
مذاکرات رم: آخرین شانس برای بازگشت به میز مذاکره
مذاکرات آتی در رم آزمایش واقعی استراتژی ترامپ خواهد بود. با میانجیگری عمان، تماسهای محرمانه بین واشنگتن و تهران ادامه دارد و قرار است نشستهایی برای بررسی برنامه هستهای ایران برگزار شود. امید واشنگتن این است که ایران را متقاعد کند تا برنامه غنیسازی خود را متوقف کرده و در مقابل برخی تحریمها را کاهش دهد، اما مانع اصلی در این مذاکرات، آمادگی ایران برای ارائه امتیازات است.
گزارشهای مطبوعاتی آمریکا حاکی از آن است که ترامپ شخصاً مانع از حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای ایران شد تا به دیپلماسی فرصت داده شود. این اقدام که در دوره اول ریاستجمهوری او بیسابقه بود، به نظر میرسد نشاندهنده تغییر در رویکرد او نسبت به ایران است، بهویژه در آستانه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا.
خطوط قرمز آمریکا: هیچ توافقی بدون تنازلهای ایران
دولت آمریکا بهوضوح موضع خود را اعلام کرده است: هیچ بازگشتی به توافق هستهای بدون تضمینهای محکم مبنی بر عدم تلاش ایران برای دستیابی به سلاح هستهای از طریق برنامه هستهای ایران وجود ندارد. واشنگتن خواستار توقف کامل غنیسازی اورانیوم بالاتر از 3.67 درصد است و نظارت شدید و مستمر بینالمللی را خواستار است.
در مقابل، ایران بر این نکته پافشاری میکند که غنیسازی اورانیوم حق مسلم این کشور است و حاضر به مذاکره درباره آن نیست. این تضاد اصلی تهدیدی برای نابودی هر گونه توافق قبل از آغاز آن است، مگر اینکه یکی از طرفین امتیاز قابل توجهی بدهد. به نظر میرسد ترامپ به این امید است که وضعیت اقتصادی ایران باعث پذیرش شروط بیشتری از سوی تهران در خصوص برنامه هستهای ایران شود.
محاسبات ایران و ترامپ در بازی توازنها
ایران به نظر نمیرسد که بهراحتی عقبنشینی کند. مقامات ایرانی بهطور فعال در جهت تقویت روابط با مسکو و پکن گام برداشتهاند تا از حمایتهای جایگزین غرب برخوردار شوند. سفر عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، به روسیه و انتقال پیام مقام معظم رهبری، در این راستا قابل تفسیر است.
در عین حال، تماسها با آژانس بینالمللی انرژی اتمی در خصوص برنامه هستهای ایران همچنان ادامه دارد، و ایران اعلام کرده است که خواهان ادامه همکاری با این آژانس است، علیرغم اختلافات. این تحرکات نشاندهنده این است که ایران در حال تلاش برای خرید زمان و انجام مانورهای سیاسی است تا وضعیت آینده مذاکرات آمریکا را مشاهده کند.
ترامپ نیز تحت فشار داخلی فزایندهای برای دستیابی به نتیجه ملموس در زمینه برنامه هستهای ایران قرار دارد. شکست در این زمینه میتواند بهطور قابلتوجهی به قدرت او در میان نخبگان داخلی آسیب بزند، بهویژه در شرایطی که انتقادات در خصوص مدیریت سیاست خارجیاش در حال افزایش است.
آیا ترامپ موفق خواهد شد؟… آزمایش جدید در برابر افکار عمومی آمریکا
در این شرایط، گزینههای ترامپ محدود به نظر میرسند. موفقیت او در حل بحران برنامه هستهای ایران میتواند تصویر سیاست خارجی آمریکا را بازسازی کرده و بهطور جدی به نفع او در انتخابات بعدی تمام شود. اما در صورت شکست، این شکست به مجموعه ناتوانیهای او در حوزههای مختلف خواهد پیوست.
با توجه به کاهش محبوبیت او بعد از ناکامی در پروندههای غزه و اوکراین، برنامه هستهای ایران بهعنوان فرصتی برای نجات سیاسی بهشمار میرود. اما اگر او نتواند در این زمینه نیز موفق شود، این احتمال وجود دارد که این شکست ضربهای اساسی به آرزوهای انتخاباتی او بزند.
نتيجهگیری
برنامه هستهای ایران یکی از مهمترین موضوعات سیاست خارجی آمریکا در حال حاضر است، به ویژه در شرایطی که ترامپ در مقابله با بحرانهای اوکراین و غزه با شکست مواجه شده است. شکست رئیسجمهور آمریکا در مدیریت بحرانهای پیشین، اهمیت موفقیت او در مذاکرات هستهای ایران را افزایش میدهد، زیرا نتایج این مذاکرات تأثیر زیادی بر آینده سیاسی او خواهد داشت. موفقیت ترامپ در مهار آرزوهای هستهای ایران میتواند محبوبیت او را تقویت کند، در حالی که شکست او ممکن است وضعیتش را پیچیدهتر کند و سؤالاتی را درباره سرنوشت سیاست خارجی و تعادلهای منطقهای او به وجود آورد.