در پی حملات هوایی گسترده اسرائیل به تهران و چندین شهر دیگر، منابع مطلع گزارش دادهاند که رهبر ايران خامنهای در پناهگاهها پنهان شد و هماکنون به همراه خانوادهاش در زیرزمینی محافظتشده در لویزان بهسر میبرد.
انتقال اضطراری در دل شب: خامنهای در پناهگاهها پنهان شد
طبق اطلاعات بهدستآمده از منابع داخلی، لحظاتی پس از آغاز حملات سنگین اسرائیل به پایتخت، تدابیر امنیتی ویژهای برای انتقال علی خامنهای اتخاذ شد. تیمهای ویژه امنیتی که از مدتها پیش برای چنین سناریویی آماده بودند، رهبر ايران را به سرعت به یک پناهگاه زیرزمینی در لویزان منتقل کردند. این عملیات با دقتی بیسابقه و در سکوت کامل خبری انجام شد.
گفته میشود خامنهای در پناهگاهها پنهان شد به همراه تمامی اعضای خانوادهاش، از جمله پسرش مجتبی که بسیاری او را جانشین غیررسمی نظام میدانند. آنچه بر اهمیت این اقدام میافزاید، این است که این نخستینبار نیست که چنین انتقالی رخ میدهد. در عملیاتهای وعده صادق یک و دو نیز خامنهای در پناهگاهها پنهان شد تا از تهدیدات مشابه در امان بماند.
اما اینبار، شرایط فرق داشت؛ چرا که تهدید مستقیم و بیسابقهای علیه جان او از سوی اسرائیل مطرح شده بود. امنیت در بالاترین سطح ايران دیگر تضمینشده نبود، و پیام تلآویو روشن بود: هیچ نقطهای در ایران مصون نیست.
هشدار تلآویو به رهبری ایران: خامنهای در پناهگاهها پنهان شد اما تا کی؟
یک منبع دیپلماتیک در منطقه فاش کرده است که اسرائیل در همان شب نخست حملات، توان نظامی لازم برای هدفگیری مستقیم علی خامنهای را داشت. به گفته این منبع، تلآویو تصمیم گرفت جان او را حفظ کند تا فرصت آخر برای عقبنشینی از برنامه غنیسازی هستهای به وی داده شود. این استراتژی، برخلاف تصور برخی از محافل ایرانی، از موضع ضعف نبود؛ بلکه نشانهای از قدرت بازدارنده اسرائیل در سایه کنترل میدان نبرد است.
خامنهای در پناهگاهها پنهان شد تا شاید در خلوت، تصمیمی بگیرد که سرنوشت ايران را تغییر دهد. اما واقعیت این است که این وضعیت بهطور بالقوه نشانه آغاز پایان برای یک ساختار سیاسی-ایدئولوژیک تلقی میشود که طی دههها بر قدرت استوار بوده است.
پنهان شدن رهبری در برابر تهدید مستقیم، آن هم نه در بحبوحه جنگ زمینی بلکه در مواجهه با چند موج حملات هوایی، نشان میدهد که خطوط قرمز گذشته دیگر کارایی ندارند و تصمیمگیر اصلی نظام خود را از صحنه حذف کرده است.
خامنهای در پناهگاهها؛ فروپاشی نمادین امنیت در ايران
برخی تحلیلگران برجسته مسائل نظامی و اطلاعاتی معتقدند که اقدام به مخفیسازی رهبر ايران در پناهگاه، بهجز انگیزه محافظتی، پیامی نمادین نیز دارد: شکست ساختار امنیتی کشور در حفاظت از بالاترین مقام حاکمیتی. خامنهای در پناهگاهها پنهان شد زیرا دیگر نمیتوانست به سپرهای نیابتی یا تهدیدهای منطقهای اتکا کند.
با حمله به مشهد، شهری دور از مرزهای غربی ایران و دارای اهمیت مذهبی بالا، نشان داده شد که جنگ سایهها به قلب هویت ایدئولوژیک ايران رسیده است. پنهان شدن خامنهای در چنین شرایطی نه تنها واکنش به تهدید فیزیکی بلکه نشانهای از سقوط اعتماد در بالاترین سطح تصمیمگیری است.
در چنین فضایی، حتی اگر خامنهای از پناهگاه خارج شود، اعتماد افکار عمومی و حتی نخبگان نظام به توانمندیهای امنیتی از دست رفته است. وقتی خامنهای در پناهگاهها پنهان شد، پیامی صریح به داخل و خارج مخابره شد: امنیت رهبر، همانند امنیت کشور، دیگر روی کاغذ است.
تصمیم سخت یا پذیرش شکست؟ خامنهای در پناهگاهها پنهان شد و سکوت کرد
رئیسجمهور آمريكا دونالد ترامپ، پیشتر در جریان مذاکرات هستهای به خامنهای دو ماه فرصت داده بود تا از برنامه غنیسازی دست بکشد. اکنون تاریخ به شکلی جدیتر تکرار میشود؛ این بار با بمباران مراکز حساس در قلب ایران، اسرائیل همان هشدار را با قدرت نظامی عینی به گوش رهبر ايران رسانده است. اما پاسخ چیست؟ سکوت.
خامنهای در پناهگاهها پنهان شد، اما هیچ نشانهای از تصمیمگیری، پیام علنی یا حتی سخنرانی از سوی او منتشر نشده است. برای رهبری که همواره بر مقاومت و ایستادگی تأکید داشته، این سکوت در بحبوحه جنگ، پدیدهای بیسابقه تلقی میشود؛ نشانهای آشکار از فشار استراتژیک و روانی بیسابقهای که ساختار حاکمیت را در بر گرفته است.
در ارزیابی نهایی، اگر عالیترین مقام سیاسی کشور حتی برای ساعتی قادر به حضور در صحنه علنی نباشد، دیگر نمیتوان از قدرت بازدارندگی صحبت کرد. واقعیت این است که خامنهای در پناهگاهها پنهان شد، و همین انتخاب، بسیاری از معادلات امنیتی، سیاسی و حتی روانی را در داخل و خارج ایران دستخوش تغییر کرده است.