قتل یک زن جوان در فریمان بار دیگر ایران را در شوک فرو برد. نام او هانیه بهبودی است. اما پشت این نام، داستانی تلخ و واقعی از خشونت خانگی نهفته است؛ داستانی که نباید فقط یک خبر کوتاه بماند.
خشونتهایی که دیده نشد، فریادهایی که شنیده نش
روایت زندگی هانیه بهبودی، نمایانگر یکی از تلخترین واقعیتهای جامعه امروز ایران است: زنان بسیاری در چارچوب بهظاهر مقدس خانواده، قربانی خشونتهایی میشوند که نهتنها پنهان باقی میماند بلکه با برچسب مسائل شخصی نیز سرکوب میشود.
طبق اظهارات یکی از نزدیکان هانیه بهبودی، او بارها و بارها مورد ضرب و شتم، تهدید و تحقیر قرار گرفته بود. همسرش او را از ادامه تحصیل، معاشرت با دوستان و حتی تماس با خانوادهاش منع کرده بود. علائم واضحی از افسردگی، ترس مزمن و اضطراب در رفتارش دیده میشد، اما نه خانواده، نه دانشگاه، و نه نهادهای رسمی، هیچگاه بهصورت جدی وارد عمل نشدند.
در جامعهای که گزارش خشونت خانگی اغلب به توصیه «صبر کن، درست میشه» ختم میشود، قربانیان بدون پشتیبانی، مجبور به تحمل شرایطی میشوند که در نهایت آن مرگ است. هانیه بهبودی یکی از صدها قربانی چنین چرخهای است که شاید اگر یکی از همین فریادهای خاموشش شنیده میشد، اکنون زنده بود.
همسر، قاتل و سناریوی دروغین خودکشی
بر اساس گزارش هرانا، همسر هانیه بهبودی پس از ارتکاب قتل تلاش کرده تا با صحنهسازی، مرگ او را بهصورت یک خودکشی نشان دهد. او با تماس با خانواده و پلیس، ادعا کرده بود که همسرش در اثر مصرف دارو یا خودزنی جان باخته است.اما چیزی که او از آن غافل بود، زخمها و نشانههای آشکار خشونت فیزیکی بر پیکر هانیه بهبودی بود. این علائم، و نیز سابقه قبلی تهدید و آزار، بلافاصله سوءظن خانواده مقتول را برانگیخت.
پدر هانيه، که از پیش از اختلافات و رفتارهای خشونتآمیز دامادش مطلع بود، با مشاهده پیکر دخترش و شرایط مشکوک اطراف آن، بلافاصله دامادش را به پلیس معرفی کرد.
تحقیقات اولیه پلیس نیز بهسرعت با شواهد غیرقابل انکار مواجه شد: تماسهای تهدیدآمیز، پیامهای خشونتآمیز، و شهادت برخی همسایگان که صدای مشاجرات و فریادهای شبانه را بارها شنیده بودند.اکنون همسر هانیه بهبودی در بازداشت است و پروندهای جنایی علیه او تشکیل شده، اما سؤال اصلی باقیست: چرا پیش از وقوع جنایت، هیچ اقدامی برای نجات جان او انجام نشد؟
هانیه بهبودی؛ قربانی یک بحران ساختاری
قتل هانیه بهبودی نه یک رویداد شخصی، بلکه نماد یک بحران عمیق در ساختار فرهنگی، قانونی و اجتماعی ایران است. سیستم قضایی و پلیسی در مواجهه با خشونت خانگی نه تنها ناکارآمد است، بلکه در بسیاری از موارد، با باورهای سنتی و مردسالارانه، قربانی را به سکوت وادار میکند.
هیچ خط تلفن اضطراری، هیچ مرکز حمایتی فعال ۲۴ ساعته، هیچ ضمانت قانونی واقعی برای زنانی مثل هانيه بهبودی وجود ندارد. قوانین موجود، یا ناکارآمدند، یا اجرای سلیقهای دارند، یا آنقدر مبهماند که نتیجهای جز تأخیر در رسیدگی ندارند.
در مواردی مشابه، زنانی که قصد شکایت دارند با فشار خانواده و اطرافیان مواجه میشوند که حفظ آبرو و خانواده را بر جان و امنیت فرد ترجیح میدهند. حتی در سیستم آموزش عالی، همچون دانشگاهی که هانيه بهبودی در آن تحصیل میکرد، هیچ سازوکاری برای شناسایی و کمک به قربانیان خشونت خانگی وجود ندارد.
قتل هانيه، زنگ خطری برای همه ماست که اگر تغییری در قوانین و فرهنگ رخ ندهد، شاهد تکرار چنین فجایعی خواهیم بود؛ با نامهای دیگر، اما سرنوشتهای مشابه.
نامی که باید به یاد بماند؛ هانیه بهبودی و زنان بیصدا
نام هانيه بهبودی این روزها در شبکههای اجتماعی، تیتر رسانهها و دل هزاران زن ایرانی طنینانداز شده است. کاربرانی که پیشتر با سکوت از کنار اخبار خشونت میگذشتند، این بار بهوضوح خشم و اندوه خود را ابراز کردهاند.
کمپینهای آنلاین در حال شکلگیری هستند، از مطالبه حمایت قانونی برای زنان گرفته تا ایجاد پلتفرمهایی برای گزارش امن خشونت. فعالان حقوق زن نیز خواستار تحقیق مستقل درباره این پرونده و پاسخگویی نهادهای مسئول شدهاند.
اما موضوع فقط به دادخواهی برای هانيه بهبودی ختم نمیشود. این موج مطالبهگری، خواستار تحول ساختاری است؛ تحولی که تضمین کند هیچ زن دیگری به خاطر خشونت در سکوت نمیمیرد.
هانيه بهبودی اکنون تبدیل به نمادی شده؛ نماد شجاعت در سکوت، نماد درد بیصدا، و نماد بیدارباشی برای جامعهای که باید از نو یاد بگیرد چگونه از زنان خود محافظت کند.