جنگ جهانی گاهی از پیچیدهترین بحرانها نیست؛ بلکه از کوچکترین جرقهها و سادهترین سوءتفاهمها آغاز میشود. در طول تاریخ، جنگها معمولاً به دلایل سیاسی، اقتصادی یا مذهبی شکل گرفتهاند، اما گاهی یک حادثه پیشپا افتاده میتواند شعلهی درگیریهای گسترده و خونین را روشن کند. در این گزارش، به چهار جنگی میپردازیم که آغازشان ساده بود، اما به جنگ جهانی یا فاجعهای بزرگ تبدیل شدند.
خوکی که جهان را به آستانهی جنگ کشاند
در سال ۱۸۵۹، ماجرای موسوم به «جنگ خوک» میان ایالات متحده و بریتانیا، نمونهای از رویارویی نظامی ناشی از یک مسئله پیش پا افتاده بود. جزیره سنخوان که در آن زمان میان آمریکا و بریتانیا مورد مناقشه بود، محل وقوع حادثهای عجیب شد. خوکی متعلق به یک مزرعهدار بریتانیایی وارد مزرعه یک مهاجر آمریکایی شد و محصولات او را نابود کرد. مزرعهدار آمریکایی در واکنش خوک را کشت. این موضوع ظاهراً ساده، به شکایت رسمی و تنش دیپلماتیک منجر شد.
در ادامه، نیروهای نظامی هر دو کشور به جزیره اعزام شدند. بریتانیا ناوهای جنگی خود را آماده کرد و آمریکا نیز واحدهای ارتشی را به حالت آمادهباش درآورد. وضعیت به حدی بحرانی شد که وقوع یک جنگ تمامعیار میان دو قدرت جهانی قریبالوقوع به نظر میرسید. نهایتاً با ورود شخصی ژنرال وینفیلد اسکات، بحران بهصورت مسالمتآمیز حل و فصل شد. این ماجرا نمادی است از اینکه چگونه یک واقعه کوچک، ممکن است آتشی بزرگ بر پا کند.
مسابقهای که به آتش جنگ دامن زد
در سال ۱۹۶۹، مسابقه فوتبال میان تیمهای ملی هندوراس و السالوادور فراتر از یک رقابت ورزشی رفت و تبدیل به جرقهای برای آغاز جنگ شد. در جریان مسابقات انتخابی جام جهانی، تنشها میان دو کشور به شدت افزایش یافته بود. شرایط اقتصادی نابسامان در السالوادور باعث مهاجرت گسترده مردم به هندوراس شده بود و این امر موجب نارضایتی شدید ساکنان محلی و افزایش تنشهای قومی و اجتماعی شده بود.
پس از بازی رفت که با پیروزی هندوراس همراه بود، درگیریهای خیابانی در هر دو کشور شدت گرفت. رسانهها با تیترهای تحریکآمیز، بر آتش دشمنی دمیدند. زمانی که السالوادور بازی برگشت را برد، ارتش این کشور در کمتر از سه روز پس از مسابقه، عملیات نظامی را علیه هندوراس آغاز کرد. نتیجه، جنگی صد ساعته بود که هرچند کوتاه، اما بسیار خونین بود. این جنگ به کشته شدن هزاران نفر، آوارگی دهها هزار نفر و قطع روابط دیپلماتیک منجر شد. جنگ فوتبال، نمونهای بارز از تأثیر روانی ورزش بر سیاست و سرنوشت ملتها است.
سطلی که بهانهی جنگ شد
در سال ۱۳۲۵ میلادی، میان دو دولتشهر بولونیا و مودنا در شمال ایتالیا جنگی بهظاهر مضحک اما خونین رخ داد. شاید این نبرد در ظاهر با جنگ جهانی تفاوت داشته باشد، اما شباهتش در آغاز شدن با یک جرقهی ساده قابل توجه است. ارتش مودنا در یکی از حملات خود به بولونیا، سطلی چوبی را از چاه عمومی در میدان شهر ربود. این سطل بهعنوان نماد غرور ملی بولونیا شناخته میشد و دزدیدهشدن آن نوعی توهین تلقی شد. در واکنش، بولونیا به مودنا اعلان جنگ داد.
اما واقعیتهای پشتپرده پیچیدهتر بود. این دو دولتشهر سالها درگیر نزاعهای سیاسی، مذهبی و اقتصادی بودند و مسئله سطل تنها جرقهای برای شروع جنگ بود. جنگ به کشته شدن بیش از ۲۰۰۰ سرباز و تخریب گسترده انجامید. این درگیری که به «جنگ سطل» مشهور شد، در تاریخ به عنوان نمونهای از بیمنطقی در تصمیمگیری سیاسی ثبت شده است. جالب آنکه سطل مذکور هنوز در موزهای در مودنا نگهداری میشود و یادآور جنگیست که اگرچه جنگ جهانی نبود، اما ریشههایش به همان سبک از نابخردی نزدیک بود.
جنگ جهانی که با یک ترور آغاز شد
ماجرای آغاز جنگ جهانی اول، یکی از مشهورترین نمونههای تاریخی است که نشان میدهد چگونه یک واقعه محدود میتواند زنجیرهای از اتفاقات جهانی را رقم بزند. در روز ۲۸ ژوئن ۱۹۱۴، ولیعهد اتریش-مجارستان، فرانتس فردیناند، بههمراه همسرش در جریان بازدید از شهر سارایوو ترور شد. عامل این ترور، گاوریلو پرینسیپ، یک جوان ناسیونالیست صرب بود که با پشتیبانی گروههای افراطی صربستانی این عملیات را انجام داد.
پس از این ترور، اتریش-مجارستان که از پشتیبانی آلمان برخوردار بود، به صربستان اولتیماتومی سختگیرانه داد. صربستان که مورد حمایت روسیه بود، به این شروط تن نداد. این امر موجب ورود کشورهای مختلف به منازعه شد: آلمان به روسیه و فرانسه اعلان جنگ داد، بریتانیا وارد جنگ شد و در نهایت امپراتوری عثمانی و سایر قدرتها نیز درگیر شدند. ظرف چند هفته، اروپا به میدان نبردی بیسابقه تبدیل شد. این جنگ چهار سال به طول انجامید و با بیش از ۱۵ میلیون کشته، جهان را برای همیشه تغییر داد. جنگ جهانی اول، با وجود اینکه تنها یک جنگ جهانی در تاریخ بشر است، اما نقطهی عطفی در شکلگیری نظم نوین جهانی بهشمار میرود.
نتیجهگیری
نگاهی به تاریخ نشان میدهد که همیشه دلایل آغاز جنگها به بزرگی و پیچیدگی نتایج آنها نبوده است. گاه یک اشتباه کوچک، یک حیوان، یا حتی یک بازی فوتبال میتواند آغازی بر فصلی خونین در روابط بینالملل باشد. در این گزارش، دیدیم که چگونه برخی جنگها، چه در قالب جنگ جهانی و چه در سطح منطقهای، به دلایل بسیار پیش پا افتاده آغاز شدند. اهمیت بررسی این نمونهها، نه در طنز تلخ آنها بلکه در هشدار تاریخی نهفته در دل آنهاست: چه در سطح یک درگیری محلی و چه در ابعاد یک جنگ جهانی، جهان همواره بر لبهی تیغ قرار دارد و بیمنطقی کوچک، میتواند راهی به فاجعهای بزرگ باز کند.