محمدجواد ظریف، از چهرههای سرشناس سیاست خارجی ایران، بار دیگر در کانون توجه رسانهها و محافل سیاسی قرار گرفت. استعفای او از دولت پزشکیان، که به توصیه رئیس قوه قضائیه انجام شد، واکنشهای گستردهای را در فضای سیاسی و رسانهای به همراه داشت. این تصمیم در شرایطی اتخاذ شد که طی ماههای اخیر تحت فشارهای شدیدی قرار داشت و با انتقادات گستردهای مواجه بود. خروج او از دولت، در کنار حواشی مربوط به حضورش، پیامدهای مهمی برای آینده دولت پزشکیان و جایگاه سیاسیاش خواهد داشت.
فشارهای سیاسی و شخصی علیه ظریف
از زمان آغاز دولت چهاردهم، انتصاب محمدجواد ظریف بهعنوان معاون راهبردی رئیسجمهور با مخالفتهایی روبهرو شد. برخی رسانههای نزدیک به جناح مخالف، از همان ابتدا حضور او را غیرقانونی دانسته و بر موضوع تابعیت مضاعف فرزندانش تمرکز کردند. در کنار این ادعاها، هجمههای رسانهای گستردهای علیه او شکل گرفت که دامنه آن فراتر از مسائل حقوقی بود و اتهامات مختلفی را متوجه او و خانوادهاش میکرد.
در همین راستا، برخی نمایندگان مجلس نیز تلاش داشتند از طریق مباحث حقوقی و قانونی، او را از سمت خود کنار بگذارند. آنها استناد میکردند که طبق قانون مشاغل حساس، افرادی که بستگان درجهیکشان تابعیت مضاعف دارند، نمیتوانند در برخی سمتهای دولتی حضور داشته باشند. این فشارها باعث شد که ظریف در بیانیهای که پس از استعفای خود منتشر کرد، تأکید کند که در شش ماه گذشته، شدیدترین توهینها، افتراها و تهدیدها را تحمل کرده و تلخترین دوران خدمت ۴۰ ساله خود را سپری کرده است.
نقش رئیس قوه قضائیه در استعفا
یکی از مهمترین ابعاد این استعفا، دیدار محمدجواد ظریف با غلامحسین محسنی اژهای، رئیس قوه قضائیه، بود. او در توضیح این دیدار اعلام کرد که اژهای با اشاره به شرایط کشور، از وی خواسته است که برای جلوگیری از افزایش فشارها بر دولت، از سمت خود کنارهگیری کرده و به فعالیتهای دانشگاهی بازگردد. این توصیه، که به گفته او در راستای کاهش تنشها صورت گرفته، بلافاصله پذیرفته شد و استعفای خود را به رئیسجمهور ارائه کرد.
این در حالی است که برخی تحلیلگران سیاسی این مسئله را تنها یک توصیه ساده نمیدانند، بلکه آن را نشاندهنده فشارهای نهادی برای کنار گذاشتن او از دولت ارزیابی میکنند. برخی رسانهها نیز بر این باورند که این اقدام، تلاشی برای حذف یکی از چهرههای تأثیرگذار دولت پزشکیان بوده است که در جریان رقابتهای انتخاباتی نقش مهمی ایفا کرده بود.
استعفای ظریف؛ فرار یا فداکاری؟
کنارهگیری ظریف از دولت، واکنشهای متفاوتی را در میان موافقان و مخالفان او برانگیخته است. برخی مخالفان این اقدام را نشانهای از تسلیم شدن در برابر فشارها و عقبنشینی از مواضع خود میدانند. آنها این استعفا را «فرار سیاسی» تلقی کرده و معتقدند که ظریف در مواجهه با شرایط سخت، تصمیم به کنارهگیری گرفته است.
در مقابل، حامیان او بر این باورند که این اقدام نوعی فداکاری برای کاهش تنشها و جلوگیری از تشدید اختلافات سیاسی بوده است. ظریف در پیام خداحافظی خود تأکید کرده که همواره به دنبال کمک به دولت بوده است و نه ایجاد مانع، و امیدوار است که خروج او زمینهساز موفقیت دولت پزشکیان شود. این روایت نشان میدهد که ظریف قصد داشته تا با کنارهگیری از قدرت، مانع از افزایش فشارهای داخلی بر دولت و رئیسجمهور شود.
آینده سیاسی ظریف چه خواهد شد؟
با کنارهگیری ظریف از دولت، بسیاری از تحلیلگران سیاسی در حال ارزیابی آینده او در عرصه سیاست داخلی و خارجی هستند. ظریف یکی از شناختهشدهترین دیپلماتهای ایران است و نقش او در پروندههای مهمی همچون مذاکرات هستهای، موقعیت ویژهای برای او در سپهر سیاسی ایران ایجاد کرده است.
اگرچه او اعلام کرده که قصد دارد به دانشگاه بازگردد، اما بعید است که این استعفا به معنای پایان نقش سیاسی او باشد. بسیاری از ناظران معتقدند که ظریف همچنان یکی از چهرههای تأثیرگذار در سیاست ایران باقی خواهد ماند و احتمال دارد در آینده در موقعیتهای دیگری ایفای نقش کند. تجربه و اعتبار بینالمللی او، میتواند زمینهساز حضور مجددش در مذاکرات مهم یا مشاورههای کلان سیاست خارجی باشد.
از سوی دیگر، این احتمال نیز مطرح است که استعفای ظریف، زمینهساز تغییرات گستردهتری در دولت پزشکیان شود. با کنار رفتن یکی از چهرههای کلیدی این دولت، ممکن است فشارهای سیاسی بر سایر اعضای کابینه افزایش یابد و تغییرات بیشتری در ترکیب دولت رخ دهد.
در نهایت، گذر زمان نشان خواهد داد که این استعفا، نقطه پایان نقش ظریف در سیاست ایران بوده یا مقدمهای برای ورود او به عرصهای جدید در آینده.