از نخستین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» به عنوان بازیگری کلیدی در صحنه سیاسی ایران ظاهر شد؛ نهادی که صرفاً یک نیروی نظامی نیست، بلکه ریشههای خود را در اقتصاد، سیاست و جامعه نیز دوانده است. طی بیش از چهار دهه، این نهاد از یک گروه عقیدتی محدود به ساختاری گسترده و پرنفوذ در داخل و خارج کشور تبدیل شده است. در این گزارش، ابعاد واقعی قدرت سپاه پاسداران را بررسی میکنیم و نشان میدهیم چگونه این نهاد به تعبیری «دولتی در دل دولت» بدل شده است.
تأسیس و ایدئولوژی: نگهبان انقلاب اسلامی
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ۵ مه ۱۹۷۹ به فرمان آیتالله خمینی و با هدف حفظ نظام نوپای اسلامی از تهدیدهای داخلی و خارجی تأسیس شد. سپاه، نهادی موازی با ارتش اما با ماهیت عقیدتی و تحت نظارت مستقیم رهبر انقلاب است. مأموریت اصلی آن، دفاع از دستاوردهای انقلاب و مقابله با هرگونه انحراف احتمالی از مسیر آن بود.
در مناطق ناآرامی چون کردستان و بلوچستان، سپاه نقش مهمی در تثبیت قدرت مرکزی ایفا کرد. به مرور، این نهاد از یک نیروی صرفاً امنیتی به ابزار اجرایی سیاستهای نظام تبدیل شد.
ساختار و سازماندهی: نیرویی با چهرههای گوناگون
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دارای بازوهای متعدد نظامی، اقتصادی و اطلاعاتی است. شاخههای برجسته آن شامل نیروی زمینی است که مسئولیت عملیات درونمرزی را بر عهده دارد، و نیروی دریایی که نقش فعالی در خلیج فارس، بهویژه در تنگه هرمز ایفا میکند؛ همچنین نیروی هوافضا که مدیریت برنامه موشکهای بالستیک ایران را در دست دارد.
نیروی قدس، بهعنوان بازوی فرامرزی سپاه، مسئول اجرای عملیات خارج از کشور است و نقشی کلیدی در عراق، لبنان، سوریه و یمن ایفا میکند. این ساختار چندوجهی به سپاه پاسداران امکان میدهد در محیطهای گوناگون و تحت یک فرماندهی واحد فعالیت کند، و به نهادی محوری و غیرقابل جایگزین در معماری امنیتی ايران بدل شود.
امپراتوری اقتصادی: از سلاح تا بازار
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شبکهای گسترده از شرکتها و نهادهای اقتصادی در اختیار دارد که برخی از آنها در حوزههای ساختوساز، انرژی، پتروشیمی، ارتباطات و حتی گردشگری فعالیت میکنند. از مهمترین این نهادها میتوان به شرکت قرارگاه خاتمالانبیاء اشاره کرد که یکی از بزرگترین شرکتهای پیمانکاری در ایران به شمار میرود و پروژههای عظیم زیرساختی را مدیریت میکند.
همچنین بنیاد تعاون سپاه بهعنوان بازوی اقتصادی گستردهای شناخته میشود که در پروژههای عمرانی و تجاری مشارکت دارد. گزارشهای آمریکایی و ایرانی برآورد کردهاند که سپاه بهصورت غیرمستقیم بر حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از اقتصاد ایران سلطه دارد، بهویژه در شرایطی که خصوصیسازیهای غیرشفاف و تحریمها راه را برای تسلط این نهاد بر بخشهایی که برای غرب بسته هستند، هموار کرده است. این گسترش مالی، یکی از شاخصترین نشانههای تبدیل سپاه به بازیگری اقتصادی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.
در قلب قدرت: نفوذ سیاسی رو به گسترش
با پایان جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰–۱۹۸۸)، سپاه پاسداران بهتدریج وارد عرصه سیاست شد. امروزه بسیاری از مقامهای بلندپایه ايران از میان نیروهای سپاه برخاستهاند، مانند رئیسجمهور پیشین محمود احمدینژاد، فرمانده فعلی نیروی قدس اسماعیل قاآنی، و شماری از استانداران و نمایندگان مجلس. سپاه پاسداران نهتنها از پشت صحنه نهادها را هدایت میکند، بلکه اکنون بخشی از هسته اصلی ساختار سیاسی ايران است.
این نهاد در تصمیمگیریهای مربوط به سیاست خارجی تأثیرگذار است و در تدوین سیاستهای امنیتی و اقتصادی مشارکت دارد. همچنین سپاه پاسداران اغلب در امور مربوط به امنیت ملی مشاوره میدهد و بر نهاد ریاستجمهوری، مجلس و حتی قوه قضائیه تأثیری مستقیم دارد.
گسترش خارجی: بازوهای سپاه در سراسر منطقه
از اوایل دهه ۲۰۰۰، نقش سپاه پاسداران در خارج از مرزهای ایران گسترش یافت، بهویژه از طریق نیروی قدس که مأمور اجرای سیاستهای نفوذ منطقهای ايران بود. سپاه از گروههایی مانند حزبالله لبنان، شبهنظامیان شیعه در عراق ، نیروهای دفاع ملی در سوریه، و انصارالله در یمن حمایت کرده است.
این گسترش منطقهای، سپاه پاسداران را به ابزار اصلی پروژه توسعهطلبی ایران تبدیل کرده و همزمان منشأ تنشهای مداوم با رقبای منطقهای مانند اسرائیل شده است؛ همچنین یکی از دلایل اصلی تحریمهای غرب علیه این نهاد به شمار میرود. با وجود فشارهای بینالمللی، سپاه پاسداران همچنان به تلاش برای تقویت شبکه متحدان خود در منطقه ادامه میدهد.
تحریمها و مواضع بینالمللی: نهادی زیر ذرهبین
در آوریل ۲۰۱۹، ایالات متحده آمریکا سپاه پاسداران را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد؛ اقدامی بیسابقه که برای نخستین بار بخشی از نیروی نظامی یک کشور را به این شکل طبقهبندی کرد. دولت وقت آمریکا دلیل این تصمیم را نقش سپاه در حمایت از “گروههای تروریستی” و انجام عملیات فرامرزی اعلام کرد. تحریمهایی که علیه سپاه اعمال شد، شامل فرماندهان، شرکتها و بازوهای اقتصادی آن میشود و با هدف محدودسازی فعالیتهای داخلی و خارجی این نهاد وضع شدهاند.
با این حال، سپاه پاسداران همچنان از نفوذ بالایی برخوردار است، بهویژه به دلیل شبکه حمایت داخلی پیچیدهاش و توانایی در عبور از موانع اقتصادی. برخی تحلیلگران معتقدند که سپاه از این تحریمها برای تقویت گفتمان انقلابی خود و تصویرسازی از خود بهعنوان قربانی توطئههای خارجی بهرهبرداری کرده است.
بین حمایت و هراس: نگاه ایرانیان به سپاه
نگرش مردم ایران به سپاه پاسداران بهشدت دوگانه است. برخی آن را مدافع کشور در برابر تهدیدات خارجی میدانند، در حالی که گروهی دیگر آن را ابزار سرکوب داخلی تلقی میکنند. نقش سپاه در سرکوب اعتراضات سال ۲۰۰۹ و همچنین در اعتراضات ۲۰۲۲ پس از درگذشت مهسا امینی بسیار پررنگ بود، جایی که از نیروهای بسیج وابسته به خود برای مقابله با معترضان استفاده کرد.
اگرچه سپاه در میان قشر محافظهکار جامعه از حمایت برخوردار است، اما در میان جریانهای اصلاحطلب و لیبرال منبعی از نگرانی و هراس بهشمار میرود، بهویژه به دلیل نفوذ گستردهاش در ساختارهای حکومتی و دشواری مهار یا پاسخگو کردن آن. حضور مکرر سپاه در عرصه سیاسی و اجتماعی داخلی نشان میدهد که این نهاد از یک نیروی کمکی به یک شریک اصلی در حاکمیت تبدیل شده است.
نتیجهگیری
سپاه پاسداران تنها یک نهاد نظامی نیست؛ بلکه مجموعهای عقیدتی، اقتصادی و سیاسی است که خارج از چارچوبهای سنتی نظارت حکومتی عمل میکند. قدرت آن صرفاً از سلاح نشأت نمیگیرد، بلکه از نفوذ ساختاریاش در نظام سیاسی ایران سرچشمه میگیرد. در حالی که ايران برای سازگاری با فشارهای جهانی تلاش میکند، سپاه همچنان عنصری کلیدی در درک ساختار قدرت در ایران باقی میماند. حضور پررنگ آن در عرصه داخلی و خارجی، در زمان صلح و جنگ، سپاه را به محور هر معادلهای در مورد ایران تبدیل کرده و تعامل با آن را برای هر نهاد یا کشوری که بهدنبال شناخت یا تأثیرگذاری بر سیاستهای ایران است، ضروری ساخته است.