ریال ایران دیگر فقط وسیلهای برای مبادلات پولی نیست؛ بلکه به شاخصی زنده از بحران عمیق اقتصادی تبدیل شده که کشور را دربرگرفته است. در بازارها، تعداد اسکناسها دیگر ارزش واقعی را نشان نمیدهد و در خانهها، نگرانی از آینده ریال ایران به بخشی از گفتگوهای روزمره خانوارها بدل شده است. این گزارش با نگاهی عمیق، مسیر افول پول ملی را در میانه تورمی فزاینده بررسی کرده و ریشههای بحران و پیامدهای آن بر زندگی روزمره مردم ایران را تحلیل میکند.
فروپاشی تدریجی: ایستگاههای تاریخی در افول ریال ایران
ریال ایران از زمان انقلاب اسلامی ۱۳۵۷، دگرگونیهای عظیمی را پشت سر گذاشته است. در آن زمان، هر دلار تنها حدود ۷۰ ریال ارزش داشت، اما در سال ۲۰۲۵، ارزش هر دلار در بازار آزاد از ۶۲۰ هزار ریال فراتر رفته است.روند این فروپاشی را نمیتوان از مسیرهای سیاسی و اقتصادی کشور جدا دانست. جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۰ آغاز شد و بخش زیادی از ذخایر کشور را به خود اختصاص داد و بنیان یک کمبود اقتصادی بلندمدت را گذاشت. پس از آن، تحریمهای آمریکا و اروپا که صادرات را محدود و تجارت بینالمللی را دچار گره کردند، مسیر افول را تشدید نمودند.
سیاستهای اقتصادی بیثبات مانند تعدد نرخ ارز، دخالت مستقیم دولت در بازار، و چاپ بیپشتوانه پول نیز بر بحران افزودند. بانک مرکزی بهتدریج استقلال خود را از دست داد و به ابزاری در اختیار قوه اجرایی برای تأمین کسری بودجه تبدیل شد، نه حافظ ثبات پولی.در پی هر موج اعتراضی، ترور سیاسی یا تنش خارجی، ریال ضربه تازهای خورد و اعتماد عمومی به آن بیش از پیش فرسایش یافت. دلار و طلا به گزینهای امنتر تبدیل شدند و حتی در معاملات روزمره، مردم به استفاده از ارزهای خارجی گرایش پیدا کردند.
ریال ایران در چنگال تحریمها: تأثیر خارجی یا بحران داخلی؟
شکی نیست که تحریمهای آمریکا، بهویژه پس از سال ۲۰۱۸، فضایی خفهکننده برای اقتصاد ایران به وجود آوردند. صادرات آزادانه نفت ممنوع شد، روابط بانکی بینالمللی محدود گردید و میلیاردها دلار از داراییهای خارجی ایران مسدود شد. این شرایط، دسترسی به دلار را در بازار داخلی کاهش داد و قدرت بانک مرکزی در کنترل بازار ارز را محدود کرد.اما بحران را نمیتوان فقط به تحریمها نسبت داد. در داخل کشور، نبود شفافیت در نهادهای مالی، فساد گسترده اداری و مالی و نقش پررنگ نهادهای شبهدولتی که بدون نظارت عمل میکنند، نقش کلیدی دارند. این نهادها بخش بزرگی از بازار را در اختیار دارند و خارج از چرخه پاسخگویی عمل میکنند.
درگیریهای سیاسی بین جناحهای حاکم، و تغییرات مکرر در مدیریت اقتصادی، منجر به نبود استراتژی اقتصادی منسجم شده است. همچنین سیاستهای حمایتی و بستهنگهداشتن اقتصاد در برابر جهان، قدرت رقابتی محصولات داخلی را کاهش داده است.نتیجه آن، شکاف عمیق بین بازار رسمی و واقعیت اقتصادی است. ارز رسمی معنا و کاربرد خود را از دست داده و قیمتگذاری واقعی در بازار آزاد انجام میشود. ریال ایران به آینهای برای تمام کاستیهای اصلاحنشده داخلی تبدیل شده است.
اقتصاد ایران زیر فشار نقدینگی: تورم، دشمن دائمی ریال
در یک دهه اخیر، نرخ تورم در برخی سالها از ۴۰ درصد فراتر رفته و قیمت کالاهای اساسی چندین برابر شده است. دلیل اصلی، چاپ بیرویه پول برای جبران کسری بودجه عمومی است؛ امری که نقدینگی را بهشدت افزایش داده ولی با تولید واقعی همراه نبوده است.بیشترین فشار بر دو بخش غذا و انرژی وارد شده است. قیمت مواد غذایی در برخی استانها بیش از ۱۵۰ درصد افزایش یافته و هزینه سوخت و برق نیز چندین بار گرانتر شده، که این موضوع بار سنگینی بر دوش خانوادهها گذاشته است. در حوزه مسکن نیز، اجارهها برای خانوارهای با درآمد متوسط به معضلی جدی تبدیل شدهاند.
خود اسکناسها نیز احترام خود را از دست دادهاند؛ در بازارها پول بهصورت کارتنشمار رد و بدل میشود نه بهصورت دانهای. بحث حذف صفرها یا انتشار اسکناسهای با ارزش بالاتر، مطرح شد ولی پروژه تبدیل ریال به «تومان جدید» بهدلیل نبود اعتماد عمومی به سرانجام نرسید.تلاشهای بانک مرکزی برای مداخله در بازار ارز، تنها تأثیری کوتاهمدت داشت؛ چراکه ریشه مشکل نه در عرضه و تقاضا، بلکه در بیاعتمادی گسترده و نبود برنامه اقتصادی مؤثر است. تورم دیگر پدیدهای گذرا نیست، بلکه بخشی از زندگی روزمره مردم ایران شده است.
ریال ایران و جامعه: پویایی بقا در برابر تورم
ریال ایران دیگر ابزار مطمئنی برای حفظ ارزش دارایی نیست؛ همین امر جامعه ایران را وادار به ابداع روشهای جدیدی برای بقا کرده است. رفتار ایرانیان به واکنشی شبیه به شرایط بحرانهای مستمر تبدیل شده، و خانوارهای متوسط و کمدرآمد بهدنبال راهکارهایی برای حفاظت از داراییهای خود هستند.اتکای مردم به ریال ایران در تبادلات روزمره و پسانداز بهشدت کاهش یافته و استفاده از دلار و طلا، چه در بازارها و چه در خانهها، افزایش چشمگیری یافته است.
در شهرهایی مانند تهران، اصفهان و مشهد، صرافیها در هر گوشهای به چشم میخورند و نرخ ارز مانند قیمت میوه روی تابلوهای دیجیتال نمایش داده میشود. در روستاها نیز، خانوادهها ترجیح میدهند بهجای باز کردن حساب بانکی، طلا و جواهرات را در خانه نگهداری کنند.
این تغییر اجتماعی شامل کارآفرینان هم شده است؛ بسیاری از آنها پرداخت حقوق کارکنان یا انعقاد قراردادها را با دلار و نرخ بازار آزاد انجام میدهند. بازار مسکن و خودرو نیز بهعنوان ابزاری برای حفظ ارزش دارایی رونق گرفته و برخی مردم بهسمت سرمایهگذاری در رمزارزها گرایش یافتهاند.حتی جشنوارهها و بازارهای محلی نیز با نرخ آزاد کار میکنند، نه نرخ رسمی، و این شکاف بین دولت و مردم در عرصه مالی را تعمیق داده است. اقتصاد ایران اکنون یک اقتصاد دوگانه است: بهصورت رسمی با ریال، و بهصورت واقعی با دلار اداره میشود.
آیا ریال ایران آیندهای دارد؟ مسیرهای اصلاح و خطر فروپاشی کامل
برای نجات ریال ایران، نیاز به بستهای از اصلاحات عمیق وجود دارد؛ از جمله شفافیت در ساختار اقتصادی، مهار چاپ پول، و تقویت تولید ملی. این اصلاحات نیازمند اراده سیاسی، ثبات حقوقی و فضای سرمایهگذاری مناسب برای جذب بخش خصوصی است.آزادسازی تدریجی بازار ارز میتواند یکی از راهحلها باشد، در کنار محدودکردن هزینههای دولت به درآمدهای واقعی. همچنین استقلال بانک مرکزی از دولت به آن امکان میدهد تصمیمات فنی بگیرد و ابزار مؤثری برای مهار تورم فراهم کند.
ورود به توافقهای اقتصادی جدید با کشورهای بزرگ، و جذب سرمایهگذاری خارجی، راهی برای بازگرداندن اعتماد به پول ملی خواهد بود. همچنین مبارزه با فساد در سطوح نهادی، به ایجاد محیط مالی سالم و پایدار کمک خواهد کرد.اما اگر شرایط فعلی بدون تغییر ادامه یابد، ریال با خطر از دستدادن کامل نقش پولی خود مواجه خواهد بود. در آن صورت، شهروند ایرانی عملاً ناچار به زندگی با ارز جایگزین خواهد شد، حتی اگر این موضوع بهصورت رسمی اعلام نشود. سناریوی ونزوئلا، اگر اصلاحات واقعی آغاز نشود، میتواند در مورد ایران نیز تکرار شود.
نتیجهگیری
ریال ایران امروز تنها قربانی تورم نیست، بلکه نماد بحرانی عمیقتر است که اقتصاد، سیاست و جامعه را دربرگرفته است. در حالی که سیاستهای فعلی ادامه دارند و اصلاحات بنیادی صورت نگرفته، آینده پول ملی تیرهوتار بهنظر میرسد. درحالیکه دولت بهدنبال راهحلهای فنی است، مردم منتظر راهحلهایی واقعی هستند که به پول اعتبار بازگرداند، قیمتها را تثبیت کند و تعادل ازدسترفته را به زندگی روزمره برگرداند.