تبریز، این شهر تاریخی در شمالغرب ایران، در میان سکوت رسانهها و غبار زمان، بخشی از هویت گمشده خود را پنهان کرده است. آنچه روزی مهد فرهنگ، اندیشه و تحول بود، امروز در هیاهوی سیاست و توسعه نامتوازن، در حاشیهای از فراموشی قرار گرفته است. اما آیا این سکوت، آگاهانه است یا حاصل بیتوجهی؟
شکوه فراموششده: وقتی تبریز مرکز تمدن بود
تبریز زمانی یکی از مراکز مهم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ایران بود. این شهر در دوران ایلخانیان بهعنوان پایتخت اداره میشد و بازار تاریخی آن، شاهراه تجارت و مبادلات فرهنگی به شمار میرفت. تبریز نه تنها پلی ارتباطی بین شرق و غرب بود، بلکه محل رشد هنر، معماری و ادبیات فارسی و ترکی آذربایجانی نیز محسوب میشد.
این شهر در جریان انقلاب مشروطه نقش مهمی ایفا کرد، جایی که روشنفکران و آزادیخواهان به رهبری ستارخان و باقرخان قیام کردند. با این وجود، پس از تغییرات سیاسی و تمرکز توسعه در تهران، تبریز به تدریج از مرکز توجهها خارج شد و شکوه گذشتهاش در سایهی تحولات نوین به فراموشی سپرده شد. این موضوع سبب شده نسل امروز کمتر به اهمیت تاریخی این شهر پی ببرد.
هویت گمشده در معماری خاموش
بازدید از کوچههای قدیمی تبریز، سفری به دل تاریخ است. آثار باشکوه معماری همچون مسجد کبود با کاشیکاریهای خیرهکننده، خانههای سنتی با بادگیرهای خاص و بازار بزرگ جهانی که در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده، همگی نشانگر شکوه فرهنگی این شهر هستند.
اما متأسفانه، این میراث ارزشمند با مشکلات جدی مواجه است. توسعه نامتوازن شهری، کمبود بودجه برای مرمت و عدم برنامهریزی دقیق باعث شده بسیاری از این بناها در حال فرسایش باشند. برخی نوسازیها بدون توجه به اصول حفظ اصالت معماری انجام میشود که به مرور هویت شهر را تهدید میکند. این موضوع نگرانکننده، نیازمند توجه فوری است تا تبریز بتواند میراث خود را به نسلهای آینده منتقل کند.
جوانان و تبریز: فاصلهای که عمیقتر میشود
نسل جوان تبریز در تقاطع دو جهان ایستاده است؛ بین هویت سنتی و دنیای مدرن. با وجود تاریخ و فرهنگ غنی، جوانان با مشکلات جدی اقتصادی و اجتماعی مواجهاند. نرخ بیکاری، کمبود فرصتهای آموزشی و فرهنگی، و عدم وجود فضای کافی برای بروز استعدادها، باعث شده بسیاری از آنها به فکر ترک شهر باشند.
علاوه بر این، چالشهای هویتی نیز وجود دارد؛ زبان ترکی آذربایجانی که زبان مادری اکثریت مردم تبریز است، در آموزش رسمی و رسانهها جایگاه چندانی ندارد. این مسئله باعث ایجاد احساس فاصله میان نسل جدید و ریشههای فرهنگیشان شده است. در نتیجه، رابطه بین جوانان و شهر تبریز روز به روز سردتر میشود و این امر تهدیدی جدی برای آینده فرهنگی و اجتماعی شهر است.
آینده تبریز در گرو بیداری دوباره
با وجود تمامی مشکلات، این شهر هنوز هم میتواند به دوران اوج خود بازگردد، به شرطی که همگان دست به دست هم دهند. در سالهای اخیر، فعالیتهای فرهنگی و مردمی برای احیای زبان ترکی آذربایجانی، مرمت بناهای تاریخی و افزایش توجه به هنرهای محلی افزایش یافته است.
نهادهای مردمی و هنرمندان تلاش میکنند با برگزاری جشنوارهها و رویدادهای فرهنگی، آن را از سکوت و فراموشی خارج کنند. همچنین، رسانههای محلی و ملی نقش مهمی در بازتاب این تلاشها و اطلاعرسانی پیرامون چالشها ایفا میکنند.
اگر این روند با حمایت بیشتر دولت و برنامهریزی دقیق همراه شود، تبریز میتواند به جایگاه واقعی خود بازگردد؛ شهری که تاریخ غنیاش در ترکیب با انرژی جوانان، آیندهای روشن و پرامید را رقم خواهد زد.
نتیجهگیری
در جهانی که شهرها با سرعتی سرسامآور در حال تغییرند، فراموشی ریشهها میتواند به معنای گم شدن هویت باشد. بازخوانی گذشته، حفظ میراث، و توجه به نیازهای نسل امروز، شرطی ضروری برای ساخت آیندهای پایدار است. تنها با نگاهی آگاهانه و عزمی جمعی میتوان امید داشت که شهری چون تبریز، نه تنها تاریخ خود را از فراموشی نجات دهد، بلکه بار دیگر به جایگاهی درخور در ذهن و دل مردم ایران و منطقه بازگردد.